گوردخمه صحنه یا گوردخمه دربند در بدنهٔ کوه شوق علی واقع در شمال شهر صحنه و سمت راست رود دربند حجاری شده است. این گوردخمهها در بین اهالی محل به قبر کیکاوس، فرهاد تراش و گور شیرین و فرهاد معروف است.
گوردخمه صحنه یا گوردخمه دربند در بدنهٔ کوه شوق علی واقع در شمال شهر صحنه و سمت راست رود دربند حجاری شده است. این گوردخمهها در بین اهالی محل به قبر کیکاوس، فرهاد تراش و گور شیرین و فرهاد معروف است.
قلعه پور اشرف در روستای شیخ مکان در حدود 6 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان درهشهر قرار دارد. مطابق سنگ نوشته نصب شده بر روی دیوار ورودی قلعه، این بنا در سال 1335 هجری قمری به دستور میرسید محمدخان پور اشرف ساخته شده است.
قلعه میرغلام هاشمی یکی از بناهای دوره قاجاریه میباشد که بر اساس سنگ نوشته نصب شده بر دیوار ورودی بنا، در سال 1303 هجری قمری توسط میرغلام هاشمی؛ حاکم وقت در روستای فرهادآباد در 8 کیلومتری شمال غرب دره شهر ساخته شده است.
شهر تاریخی سیمره از شهرهای تاریخی استان ایلام است و در حاشیه غربی شهر درهشهر قرار دارد. و مربوط به قرون اولیه اسلامی می باشد.
مقبره امامزاده سید صلاحالدین محمد در جنوب شرقی شهر آبدانان بر روی تپهای در محل قبرستان عمومی شهر آبدانان واقع شده است.
غار میرملاس در کوه سرسرخین در حدود ۳۰ کیلومتری کوهدشت در استان لرستان قرار دارد.نقاشی های آن مربوط به
10 هزار سال پیش می باشد.
این آبشار در ابتدای جاده ایلام به سرابله(شیروان و چرداول) و بعد از عبور از تونل بزرگ این مسیر در 15 کیلومتری شهرستان ایلام واقع است.
معبد آناهیتا در مرکز شهر کنگاور در مسیر همدان به کرمانشاه قرار دارد. این بنا روی تپهای طبیعی ساخته شده است.
گوردخمه سرخ ده یکی از گوردخمههای استان کرمانشاه (لکستان) است که در 19 کیلومتری گوردخمه اسحاقوند و میان روستاهای شمسآباد و سرخ ده در کنار رودخانه گاماسیاب قرار دارد.
کتیبه بیستون ( کتیبه داریوش ) بزرگترین کتیبه جهان، نخستین متن شناخته شده ایرانی و از آثار هخامنشیان واقع در شهرستان هرسین در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است.
نه کردم نه هم لر نژادم لک است
من این گفته دارم زدانای پیر
به خاطر دراست و نگردد ز ویر
هماره بود ورد من این سخن
به سیر زمانه نگردد کهن
بود زادبوم من ایران زمین
بعالم سرم من برآن و برین
پساپشت من بس دماوندهاست
یلان مرا سینه الوندهاست
هنوز از فراز که بیستون
زفرهادها ریزد آواز خون
نژادم نژاد یل شیرگیر
که دشمن به قهرش هماره اسیر
به شهنامه بینی نژادمرا
بسی دیده تاریخ داد مرا
بود فخر و نازم بدین مرز و بوم
نگیرد مرین خاک را فکرشوم
وجودم فدای تو ای خاک پاک
نه من بس هزاران یل سینه چاک
هزارم اگر زندگانی بود
فدای تو جان و جوانی بود
سپاسم بود از خداوندگار
زبان داده بخشیده ایل و تبار
اگرچه مرا دانشی اندک است
سپاسم زیزدان نژادم لک است
نژادی بلند و زبانی گزین
همه واژه هایش فصیح و وزین
نگویم لکی از همه برتر است
ولی در میان دگرها سر است
گروهی مرا زان خود کرده اند
نژاد مرا زان خود برده اند
ولی غافل از آنکه ایرانی ام
"لک"م "لک" نژادم کسی را نی ام
بماند بخاطریکی جمله پاک
زخاکست گندم نماند بخاک
ازین پس نخواند کسم زان خویش
کزین قصه دارم دلی ریش ریش
نه کردم نه هم لر نژادم لک است
به جمع زبانها زبانم تک است
بنام نژادم صدایم کنید
ازین خویش خوانی جدایم کنید
ببخشید اگر این سخن تند بود
روانم پریش و خرد کند بود
مگیرم
مه وارونم وه گرد وا مگیرم
ا طوره وشد بی تاشا مگیرم
نمیم اژ گیریم کس با خه ور بو
میه می سویکی وژم تنیا مگیرم
منو وارو براله یه لمیمو
اژونه سه گه چی دلیا مگیرم
هرنگاخلق مه اژخم پرا ماو
اوره یه لا مه اژ یه لا مگیرم
ا داخ ایل بی چوشین عمرم
چی ا مینگو منی دایا مگیرم
کتل آوبردی سالل ورینم
گل پلمه وه ورلافا مگیرم
کاوا بی پف مه اژ تیرو هراسو
چی کل زخمی بن کلما مگیرم